English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
landing, storage, delivery U نگهداری
upkeep U نگهداری
custody U نگهداری
internment U نگهداری
retinue U نگهداری
retinues U نگهداری
detainer U نگهداری
detentions U نگهداری
detention U نگهداری
maintenance U نگهداری
retention U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
safe guard U نگهداری
safe keeping U نگهداری
sustentation U نگهداری
sustention U نگهداری
holding U نگهداری
storage U نگهداری
conservation U نگهداری
keeping U نگهداری
preservation U نگهداری
guardianship U نگهداری
sustenance U نگهداری
protection U نگهداری
to take keep U نگهداری کردن
to maintain one's family U نگهداری کردن
to maintain a road U نگهداری کردن
interlude U نگهداری مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
maintain U نگهداری کردن
warehousing U نگهداری در انبار
tenure U نگهداری اشغال
tend U نگهداری کردن از
tending U نگهداری کردن از
tends U نگهداری کردن از
cares U نگهداری موافبت
cared U نگهداری موافبت
care U نگهداری موافبت
conserve U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
conserves U نگهداری کردن
conserving U نگهداری کردن
categories of maintenance U انواع نگهداری
category U طبقه نگهداری
manage U نگهداری کردن
energy preservation U نگهداری انرژی
field capacity U فرفیت نگهداری
field maintenance U نگهداری صحرایی
levels of maintenance U ردههای نگهداری
field maintenance U نگهداری در صحرا
maintrain U نگهداری کردن
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
maintenance status U وضعیت نگهداری
granfather file U نگهداری می شوند
holding capacity U فرفیت نگهداری
holding costs U مخارج نگهداری
maintenance period U دوره نگهداری
holding time U زمان نگهداری
tended U نگهداری کردن از
depot maintenance U نگهداری دپویی
the keeping of a festival U نگهداری عید
tenability U قابلیت نگهداری
care of supplies U نگهداری اماد
categories of maintenance U طبقات نگهداری
maintenance cost U هزینه نگهداری
retentivity U قدرت نگهداری
record keeping U نگهداری سوابق
program maintenance U نگهداری برنامه
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
maintenance cost U ارزش نگهداری
keeps U نگهداری کردن
maintenance U نگهداری و تعمیر
safeguard U نگهداری کردن
keep track of <idiom> U نگهداری یاداشت
account U نگهداری حسابها
maintenance U تعمیر و نگهداری
safeguarded U نگهداری کردن
safeguarding U نگهداری کردن
safeguards U نگهداری کردن
support U نگهداری کردن
upkeep U نگهداری کردن
restraint U نگهداری خودداری
keep U نگهداری کردن
maturing U نگهداری بتن
maintains U نگهداری کردن
maintained U نگهداری کردن
restraints U نگهداری خودداری
maintain U نگهداری کردن
LSD U نگهداری تحویل
holds U ایست نگهداری
hold U ایست نگهداری
schedule maintenance U نگهداری زمانبندی شده
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
remote servicing U نگهداری از راه دور
managements U اجرا و نگهداری شبکه
software maintenance U نگهداری نرم افزار
baby farm U محل نگهداری کودکان
bestride U نگهداری ودفاع کردن از
remote maintenance U نگهداری از راه دور
support U تایید کردن نگهداری
gurantee period U دوره نگهداری تاسیسات
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
membrane curing U نگهداری غشایی بتن
entertainable U قابل پذیرائی و یا نگهداری
moist curing U نگهداری مرطوب بتن
depositery U محل نگهداری سپرده
poor law U قانون نگهداری از تهیدستان
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
management U اجرا و نگهداری شبکه
gasholders U محل نگهداری بنزین
keep time <idiom> U نگهداری میزان و وزن
mewing U دراصطبل نگهداری کردن
upkeep U هزینه نگهداری وتعمیر
to bear up U نا امیدنشدن نگهداری کردن
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
hold something back <idiom> U نگهداری اطلاعات از کسی
gasholder U محل نگهداری بنزین
mewed U دراصطبل نگهداری کردن
mew U دراصطبل نگهداری کردن
ammunition depot U محل نگهداری مهمات
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
preventive U ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
accountable depot U مرکز نگهداری سوابق حسابداری
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
accountable supply distribution activity U سازمان نگهداری سوابق امادی
administrative crypto account U نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
administrators U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
administrator U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
confessio U [محل نگهداری جسد شهید]
tape library U اتاق مخصوص نگهداری نوار
lay up <idiom> U گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
white paternoster U دعای نگهداری ازشر روح پلید
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
magazine area U محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
conservancy U نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
buffer U کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
file maintenaee U اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
gross negligence U تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
vivary U جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
database U ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
databases U ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
fe U فردمسئول نگهداری و تعمیرسخت افزار و نرم افزارکامپیوتر
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
DBA U ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
holdup U بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com